بینش فراتر از تجربه است
بینش فرارتر از تجربه اندوزی
- به نظر شما آیا تجربه مهم است؟
- آیا تجربیات ما حلال همهی مسائل ما هست؟
- آیا تجربیات ما برای حل مسائل کافی است؟
مهمترین صحبت این مقاله این است که ما با تجربههای خود فقط مسائل تکراری و مشابه که قبلا با آن دست و پنجه نرم کردیم، میتوانیم حل کنیم. تجربههای ما فقط برای انجام کارهای که نیاز به مهارت دارند مهم و ضروری است.
در دنیایی زندگی میکنیم که هر روز شاهد تغییرات زیادی در تمام جنبهها هستیم. راهکارهایی که دیروز جواب میداد، امروز دیگر با همان راه حلها رفع نمیشود. مسائلی وجود دارد که تا دیروز با آنها درگیر نبودیم.
در دنیایی که هر روز در حال تغییر است، برای حل کردن مسائلمان به چیزی بالاتر از تجربه نیاز داریم.
و آن بینش است.
بینش یعنی بتوانیم موضوعات را از چند بعد ببینیم و فقط دید یک وجهی نداشته باشیم و این شانس ما را در کامیابی و قدرت حل مسائل افزایش میدهد.
همینطور که زمان میگذرد، دنیای ما آدمها نیز پیچیدهتر میشود. چه از نظر ارتباطات اجتماعی، و چه از نظر تاثیرات تکنولوژی بر زندگی ما که اکنون دیگرعضوی جدایی ناپذیر این روزهای ما هستند.
ما باید علاوه بر تجربیات گذشته، باید بتوانیم از قوه شهود و بینش درونی خود نیز بهره بگیریم.
هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست
مفهوم دنیای وکا (VUCA)
جهان بیثبات، غیرقطعی، پیچیده و مبهم
جهانِ مدل ووکا (VUCA world)
- جهانی نوسانی (Volatility)
- سرشار از عدم قطعیت (Uncertainty)
- پیچیده (Complexity)
- مبهم و رازآلود (Ambiguity)
ما در جهانی سرشار از عدم قطعیت، شدیدا پیچیده، نوسانی و مبهم و رازآلود زندگی میکنیم. در چنین شرایطی وجود بینش و شهود در کنار تجربه معنا پیدا میکند تجربه هیچگاه برای حل مسائل پیش رو کافی نیست.
ما با تجربه فقط میتوانیم کارهایی که نیاز به مهارت قبلی دارد را به درستی انجام دهیم. مثلا فردی که بازیکن فوتبال است، و تا بحال تجربه حضور در بازیهای جام جهانی را دارد، احتمال خیلی زیادی دارد که با تجربه خوبی که دارد، در بازی با رقبا بیشتر به کار بیایید به نسبت فردی که تجربه کمتری دارد.
تجربه فقط در شرایطی به کار میاید که آن کار، یک کار مهارتی باشد.
به نظر شما آیا میشود روند بازارها را به طور قطعی پیشبینی کرد؟
توهم پیشبینی بازار (MPI) market prediction illusion
اکثر ما تجربه ریزش بازار مالی بورس را داشتهایم و در آن سال بعضا سرمایههای خود را در این بازار از دست دادهایم به طوری که بعضی افراد حتی خانه و ماشین خود را فروخته بودنند تا در این بازار صعودی، نفع بیشتری ببرند.
در آن زمان همه میگفتند روند بازار همیشه مثبت خواهد بود و هیچ حبابی وجود ندارد. و این باعث شد که همه به سمت بورس هجوم بیاورند. غافل از اینکه هیچگاه و هیچ کجای دنیا امکان دیشبینی بازارها وجود ندارد.
برای درک این موضوع باید دو عامل روندها و رویدادها را کامل بشناسیم.
روندها از یک الگو در گذشته شروع میشود مانند نمودار رشد جمعیت که مشخص است. و یا روند رشد اقتصادی یک کشور و یا روند آمار بیمارانی که در یک ماه گذشته بهبود یافتهاند. مثالهایی از این دست که میشود برای آن با توجه به اتفاقات تا به زمان حال، یک روند در نظر گرفت.
اما رویداد، اتفاقاتی هستند که به طور ناگهانی اتفاق میافتند و کاملا روندها را تحت تاثیر خود قرار میدهد و اصلا قابل پیشبینی نیستند. دقیقا مانند یک پندمی که وقتی در سال ۹۸ وارد کشور شد و کل روندهای مربوط به رشد اقتصادی و … را تحت تاثیر قرار داد.
ما میتوانیم روندها را پیشبینی کنیم، اما رویدادها را به هیچ عنوان نمیتوانیم پیش از وقوع، پیشبینی کنیم.
برای درک بهتر این موضوع، مثال زیبایی از داستان ظهور و افول دستگاه بتامکس سونی وجود دارد که پیشنهاد میکنم حتما آن داستان را بررسی کنید تا این موضوع را که در ۵۵ سال گذشته اتفاق افتاد، بهتر متوجه بشوید.
مکانیسمهای مغزی پیشگویی آینده:
مغز ما علاقهی زیادی برای الگویابی برای پیشگویی اتفاقات دارد. تا از سردرگمی و این عدم قطعیت رهایی یابد. در صورتی که این ماهیت جهان نیست و از ذات موجودیت جهان به دور است
ذهن آینده نگر
اگر همه چیز داره خوب پیش میرود، به معنای این نیست که در ادامه هم لزوما روند خوب خواهد بود. مانند روند بازار بورس که قبلتر اشاره شد. همیشه باید منعطف بود و در لحظه تصمیمات درست رو گرفت. این تصمیمات ریز ولی درست ما هستند که در مجموع ما را نجات میدهند.
چرا که هیچ قطعیتی در دنیا وجود ندارد.
این نکته میلیون دلاری زندگی تو را نجات خواهد داد.
شما دچار این خطای شناختی ذهن نشوید و به یاد داشته باشید که چیزی که همیشه جواب داده، قرار نیست همیشه جواب بدهد. زیرا شرایط همواره در حال تغییر است. و اگر فردی قبلا انجام داده و نتیجه خوبی گرفته، تو نباید شرایط و ذهنیت و شانس آن فرد را با شرایط حال حاضر موجود و وضعیت حال خودت مقایسه کنی.
زیرا ندانستن این موضوع باعث همان جمله معروف میشود که آدمهای فقیر، فقیرتر میشوند و آدمّهای ثروتمند، هر روز ثروتمندتر میشوند.
ثروتمندان با حرفها و گفتههای دیگران تصمیم نمیگیرند، ولی افراد فقیر دائم در حال تاثیرپذیری از حرف افراد دیگر هستند و دائم از افراد دیگر که بعضا متخصص نما هستند، میپرسند کجا پول بیشتری هست که آنجا سرمایه گذاری کنم؟ و این چنین دچار مرض “ترس از دست دادن” میشوند. (FOMO)
تغییر قبل از مجبور شدن
شما جزو کدام دسته هستید؟
- دسته اول قبل از ایجاد تغییر، تغییر را حس میکنند و جلوتر از تغییر روندها، خود را با آن وفق میدهند
- دسته دوم با شرایط جدید، خود را تغییر میدهند و با آن وفق میابند و منعطف هستند
- دسته سوم، هیچگاه از تغییرات استقبال نمیکنند و همیشه زیر چرخهای روزگار له میشوند و با مشکلات روزمره خود، همیشه دست و پنجه نرم میکنند
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
آیا انسان فقط ۵ درصد از توانایی مغز خود استفاده میکند؟
مهارتهای ضروری مورد نیاز در قرن جدید
معرفی بهترین برنامه خواندن کتاب الکترونیکی بدون اذیت چشم
تحقیق علمی ، روش قطعی پیدا کردن منابع درست و معتبر علمی
تحقیق علمی و توانایی پیدا کردن مقالات علمی به شما کمک میکند که به راحتی و سریع تر به منابع علمی و معتبر دست پیدا کنی و با دید تفکر نقاد بتوانی اصل از فرع را تشخیص بدهی
سابلیمینال ، دروغ بزرگ غیر علمی و خنده دار و عوام فریب
احتمالا با فایل های سابلیمینال در سایتهای اینترنتی برخورد کرده اید که ادعاهای عجیبی دارند. ادامه این مقاله را با من باشید تا این دروغ بزرگ را برایتان با استفاده از تحقیقات علمی به اثبات برسانم.
تکنیک عملی درمان بیماری با تجسم خلاق ذهن
ذهن ما قدرت شگفت آوری برای درمان و شفای بدن خودمان را دارد.
این جمله را باور کنید تا بتوانید تمام آنچه که پیشنیاز درمان هر نوع بیماری است را در اختیار داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید