کتاب تجسم هدفگرا – نسخه الکترونیکی

شناسایی باور های مخرب ذهنی با استفاده از تجسم

حلقه گمشده تمام کتاب‌های موفقیت و روانشناسی‌ای است که تابحال آنها را خوانده‌ام، در کتاب تجسم هدفگرا بیان شده است. نتیجه‌ی رسیدن به این حدّ از تشخیص‌، و درک توانایی درونیمان «احساسِ خالق بودن و داشتنِ کنترل آگاهانه بر اتفاقات زندگی‌مان» یعنی بالاترین حدّ از توانایی یک انسان است.
باید بدانی به طور حتم، دانستان جواب این سوالات بنیادین، و شناسایی باورهای مخرب، تو را در زندگی چندین درجه رشد می‌دهد و عیار تو را بالا می‌برد و همچنین تو را شایسته دریافت نعمات الهی می‌کند. زیرا آگاهی تو، ذهن تو را و همچنین نگرش تو را نسبت به مسائل مختلف زندگی تغییر می‌دهد و ابزاری است در دست تو که بتوانی دیگر مانند سابق فکر نکنی و مانند سابق عمل نکنی. و اطمینان داشته باش، این یک گام اساسی و بنیادی در راستای رسیدن تو به اهدافت است.
کتابی که پیش رو دارید حاصل مطالعه ده‌ها کتاب در زمینه موفقیت فردی و دوره های مرتبط و با ارزشی است که مبالغ زیادی صرف آن شده است. و همچنین تجربه‌ای که طی این ۶-۵ سال کسب کرده‌ام.

پیدایش حلقه‌ی گمشده‌ای که در این کتاب‌ها، ذهن مرا به شدت به خود مشغول کرد. همیشه با خود میگفتم، اگر بنا بر گفته‌ي این کتاب‌ها باشد، منی که بیش از ۶ سال است که دنبال این مباحث هستم، باید تغییری بزرگ در زندگیم ایجاد می‌شد. البته تا حدی در زندگی بهتر من و نگرش بهتر من نقش داشتند. اما همیشه یک مورد بود که در ذهن من به مانند حلقه‌ گمشده‌ای بود که دو طرف زنجیره افکارم را به هم وصل نمی‌کرد. کتابهای زیادی مطالعه کرده‌ام، اما نتوانستم این حلقه‌ی گمشده را پیدا کنم. کتاب‌ها به من می‌گفتند به هر آنچه که فکر کنی، می‌توانی به آن برسی. اما آیا واقعا چنین است؟ پس چرا خیلی از افراد به خواسته‌های خود نمی‌رسند. مگر می‌شود فردی به چیزی به جز خواسته هایش فکر کند. پس باید به همه آنچه که تصور می‌کند، برسد.
من همیشه دفترچه‌ای دارم که تمام آموخته هایم را در آن به صورت نکته‌ای مکتوب می‌کنم. یک روز به طرز عجیبی متوجه یک آگاهی عجیب شدم. فهمیدم که خیلی از این نکاتی که نوشته شده، اصلا از قبل به آن فکر نکرده‌ام. و در لحظه به ذهنم رسیده و برداشت خودم را در مورد آن موضوع یادداشت کرده‌ام. و هیچ پیش زمینه‌ای از آن‌ها نداشته‌ام.
بعدها متوجه یک موضوع شگرفت در مورد حقیقت وجودی انسان، و ارتباط معنوی و ناگسستنی انسان با خدای خود شدم. گویی که این حس همواره از قبل ترها با من بوده است و من آن را به این وضوح  نمیشناختم.
بعد‌ها درک کردم خدا با کلام احساس لحظه‌ای انسان، هر لحظه با وی همواره سخن می‌گوید. اما این که این سخنان را چقدر جدی می‌گیریم و اصلا آن را می‌شنویم یا نه، کاملا بستگی به بیداری معنوی ما دارد که آیا اصلا باور داریم که همچین موضوعی از پایه و اساس وجود دارد، یا خیر. آیا من قادر هستم که این صدا‌ها را بشنوم یا خیر. آیا لایق دریافت این گفتگوها هستم یا خیر.
متوجه نیروی عظیمی‌در قلبم شدم. و آن نیروی عشق نسبت به خداوند بود. خدایی که هر لحظه بر انسان، خیر و شرش را به وی می‌گوید.
آیا تابحال کتابی را که در حوزه موفقیت خوانده‌ای، به مرحله عمل رسانده ای؟
این کتاب به هیچ عنوان زندگی تو را تغییر نخواهد داد. به هیچ عنوان بر این باور نیستم که یک کتاب به راستی بتواند زندگی فردی را از اساس تغییر دهد.
اگر با این دید به سراغ این کتاب و یا هر کتاب دیگری بروی، باید بگویم که اصل تغییر را به درستی درک نکرده‌اید.
به شدت از این عناوین که برای تبلیغات در شبکه های اجتماعی استفاده می‌شود بیزارم.

• ۲۶ نکته اساسی برای تحول در زندگی مالی
• با این ۳ کار، در کوتاه‌ترین زمان ممکن ثروتمند شو
• برترین کتاب موفقیت سال را بخوان
• با این تکنیک شگفت‌آور، ثروت خود را چند برابر کن
• و…

و باید بگویم متاسفانه، کم هم نیستند رسانه‌هایی که به این شکل در حال رشد هستند. و دلیل اینکه با این شدت، زیاد هستند هم این است که صد البته مخاطب خود را دارند. افرادی که دنبال راه حل‌های یک‌شبه هستند، و ناآگاه به قانون توانگری و شایستگی‌ها هستند. و اغلب وقت ارزشمند خود را صرف این رسانه‌ها می‌کنند.
اما از شما عزیز و فرهیخته‌ای که در حال مطالعه این صفحه هستی تقاضا دارم، قبل از شروع این کتاب به درستی مفهوم این صحبت را درک بکنی، تا دچار سوتفاهم و فهم ناقص مطلب نشوی.
کتابها فقط به تو نقطه عطفی در زندگی می‌دهند. یک دیدگاه جدید به تو می‌دهند که آن دیدگاه‌، تو را وارد مسیری می‌کند که رفتن در این مسیر و رشد کردن و پیشرفت کاملا بستگی به شخص تو و عملکرد شخص تو دارد. از ذهنت بیرون کن که موفقیت یک‌شبه اتفاق می‌افتد.
همه چیز در زندگی تو، تحت مسئولیت تو و تحت تاثیر انتخاب‌های آگاهانه و یا ناآگاهانه تو قرار دارد. این تو هستی که تصمیم می‌گیری که مسیر را جدی بگیری و ادامه دهی و شکی در دل راه ندهی. یا آن کتاب و آن نقطه عطف را رها کنی.
پس بنابراین آن کتاب را نمیتوان عامل اصلی موفقیت دانست. آن عامل اصلی، در واقع الان در حال خواندن این مطلب است. یعنی شما عزیزی که بعد از خواندن کتاب به طور آگاهانه دست به تغییر در زندگیت به طور تکاملی می‌زنی. برایت آرزوی سعادت و آگاهی و توانگری دارم.